در گذشته اغلب کسب و کارها به صورت منطقه و محلی فعالیت می نمودند. پروانه بهره برداری در آن سال ها فروشگاه ها با نام مالکان و فروشندگان آن ها در میان مشتریان و مردم شناخته می شدند و در نتیجه کسی امکان کپی برداری از برند کسی را نداشت. به عنوان مثال وقتی در بازار یک نفر اقدام به فروش لبنیات می کرد، همه فروشگاه وی را به نام لبنیاتی آقای فلانی می شناختند و در نتیجه دیگر کسی نمی توانست این نشان تجاری را از وی کپی برداری کند.

با گذشت زمان و تغییر در روند فرهنگ کسب و کار و همچنین تغییرات نحوه خرید و فروش در کسب و کارها، وجود نام های تجاری و برندهای به اصطلاح مدرن جایگزین نام های سنتی شد. در این زمان مدیران و مالکان کسب و کارها به فکر ثبت برند و هویت برند ها نبودند و صرفا به عنوان یک نام، به برندها می نگریستند.


در 50 سال اخیر با ظهور علوم میان رشته ای از قبیل مدیریت بازاریابی، وجود مفاهیمی به نام مدیریت برند یا مدیریت نام و نشان تجاری به میان آمده است. این مفهوم علاوه بر بعد بصری از برند، بعد شناختی و هویتی نیز در بر دارد.


ثبت برند برای شرکت ها

دیگر کمتر مدیری دیده می شود که اعتبار برند بی اطلاع باشد. در کشورهای پیشرفته از قبیل آلمان، تمرکز بر روی صنعت خودرو سازی باعث رشد و هویت سازی کشوری در اذهان جهانیان شده است. تا آنجا که مفهوم جدیدی با نام اثر کشور مبداء Country Of Origin در علوم روانشناسی و مدیریت بدان دست یافته اند. بدین معنا که هر محصولی در ذهن مردم دنیا مرتبط با یک کشور است. به عنوان مثال صنعت خودرو سازی مربوط به آلمان و یا صنعت ماشین های آشپزخانه مربوط به ایتالیا و یا صنعت فرش در ایران برای همه مردم دنیا جاافتاده است.